چند روزیه که تعطیلات تمام شده و مدارس اینجا باز شده اند در ایران هم یکی دو هفته دیگر اتفاق میفته و سال تحصیلی دیگری آغاز میشه ایران را نمیدانم تا چه حد ,اما اینجا چند سال اخیر بازبودن و یا بسته بودن مدارس تفاوت چندانی در چهره شهر نداره مگر تنها در ساعت حرکت و عبور و مرور وسایل نقلیه عمومی که در موقع تعطیلات از تعدادشان کم میشود . امروزه نه از همهمه محصلها خبریه و نه از حرکت گروهی آنها البته همانطور که گفتم چند سالیست اینطوری شده که دلیلش پیشرفت سریع تکنولژی میباشد درست از بدو پیدایش و عمومی شدن تلفن همراه و ام پی هاMp3 و غیره میباشد که روز بروز هم بر تعدادشان و پیشرفتشان نیز آفزوده میگردد, بگونه ایی که بقول نظامی ها بچه های امروز تا دندان مسلحند, البته به انواع وسایل سمعی و بصری و ارتباطی که همین هم باعث میگردد چون لاک پشتی برای خود لاکی بسازند و درون آن فرو بروند و موجودی منزوی گردند . وقتی در شهر قدم میزنم بندرت سه بچه را با هم میبینم تازه وقتی هم میبینم هرکدام تنها در کنار هم گام برمیدارند و هرکدام با موبایل خود مشغولند که این وضع در اتوبوس و ترن هم حاکم است با آنکه کنار هم مینشینند گویی غریبه ایی بیش نیستندو حیاط مدارس هم از این قاعه مستثنی نیستند. یکی در حال نوشتن پیامکی و دیگری در حال مکالمه و بعدی هم که مدرن تر است در جا آنلاین میباشد یا ایمیلش را چک میکند و یا در فیسبوک آواره و . . . که در وهله اول کودکی و نوجوانیشان قربانی میگردد تا جایی که نه خاطره سازی میتوانند بکنند و نه برای خود درکوله و بارو چنته خویش خاطراتی میتوانند ذخیره سازند تا بتوانند برای کسی بیان کند و یا در خلوت خویش با یاد آوریش لذتی ببرند.اینجاست که وقتی دوران خودمان را با اینها مقایسه میکنم با آنکه هنوز نیم قرنی نیست اما فاصله مابینمان به اندازه عهد عتیق و عصر جدید میباشد . باری بجرات میتوانم بگویم در هر شرایطی بالاخره رشد ما طبیعی تر و دامنه کنجکاوی ما خیلی وسیع تراز بچه های امروز بود که در دنلودو کپی کردن و اینجور چیزها خلاصه میشود. خود را به آب و آتش میزدیمو دایم در حال نو آوری بودیم که بتوانیم بنحوی خودمون را مشغول کنیم آنهم با هزینه خیلی ناچیزی و نوجوانی هم دغدغه های خودشو ابتکاراتش را داشت . این بچه هااگر امروز گوگلGoogle را از آنها بگیری اطلاعاتی ندارند و اصلا اگر روزی وسایلشان را از آنها بگیری چون نمیتوانند جانشینی جایگزین کنند دور از جان یکی یکیشان دق میکنند. اینجاست که والدین بجای صدا خفه کن ویا فخر فروشی بچه هایشان را به مدرن ترین وسایل مجهز کنند بهتر است اول نحوه درست استفاده کردنش را یاد بدهند . در مورد موضوع بالا بسیار میتوان بحث کرد و نوشت که فعلا در اینجا درز میگیرم و برای حسن ختام و زنگ تفریح باید بگویم خوشبختی بچه های امروز که میتوان رشک ورزید و غبطه خورد یکیش هم راحتی اینها در ارتباط برقرار کردن با جنس مخالف میباشد که چه خانواده هایشان مانند دوران ما مشکلی با این مسله ندارند و چه وسایلی که اینها در اختیار دارند برای ارتباط و آشنایی را راحت تر کرده است. در زمان ما هفت خوان رستم را آنهم در هر خوانش چندین اشکبوسی راباید پشت سر میگذاشتی تا با هزار ترس و لرز ابراز علاقه و سمپاتی بکنی که فرقی هم نمیکرد از جنس مونث یا مذکر باشی . آخ که یاد اس ام اس های دست ساز آنزمان که تکه کاغذی مچاله و یا تا شده شبیه کاغذهای تقلب موقع امتحان بودندو بچه ها به همدیگر ارسال میکردند بخیر که چه خطری میکردند تا بتواند به صاحبش برساند و یا تماس های تلفنیشان که اینهم امکانش بر همه میسرنبود هزاران حکایت شنیدی خود را دارد که گاهی منجر به رسوایی هایی میشد خنده دار که اگر عمری بود و دل دماغی و زمان مناسبی حتما خواهم نوشت.در خاتمه غرض از درج این مطلب بد آموزی و . . . نیست بلکه تنها یاد آوری اینکه آدمی اگر مانند دانه ایی که درخت تنومندی بشود و بارمفیدو بدرد بخوری بدهد باید دورانی بنا بر اقتضا طی کند را درست پشت سر بگذارد که یقین دارم حتما زندگی بدون دغدغه ایی خواهد داشت که هم بنفع خودش و هم دیگران خواهد بود.
پینوشت :
در پایان نوشته ها گاهی ترانه های خاطره انگیزی از گذشته را قرار داده ام که اینبار میخواهم سنت شکنی نموده ترانه ایی را که در لیست ده ترانه شهریور ماه رادیو فردا میباشد را بگذارم که انصافا کار زیباییست بشنویید . . .
به یاد آن پسران نوجوان
-
*حکایت پسران سیزده ساله*
روز هشتم آبان ماه 1359 خبر رسید که پسرک سیزده ساله ای به نام *محّمد حسین
فهمیده*، نارنجک به کمر بسته و زیر تانک رفته و هم دشمان ...
۳ هفته قبل
۳ نظر:
حسين عزيز ببخشيد ولي با تمام اين حرفها متاسفانه خود شما هم ظاهرا ارزشي براي دوستي در اينجا قائل نيستيد!
شايد هم باشيد اما حرف ديگرى ميزنيد!
من شخصا اينگونه نيستم. در مطلبي هم به اين وضع اعتراص نمودم. شما هم آن مطلب را خواندى و
جالب اینجاست که من همیشه بچه های ایران رو مصرف زده میدونستم.. یعنی فقط دوست دارن همه ابزار تمدن رو داشته باشن ولی استفاده درست و بهینه رو بلد نیستن و در واقع آموزش درستی از والدین نمیگیرن!!
ولی از نوشته شما پیداست که این مشکل فقط مربوط به ایران نیست...
زمان دانشجویی من موبایل نبود من و چندتا از دوستا یه روز در میون برای هم نامه می فرستادیم.. الان که گاهی نامه ها رو می خونم و کلی میخندم.. فکر میکنم که چه خوب اون موقع موبایل نبود!
سلام آقا حسین
متاسفانه این مشکل مخصوص ایران نیست...
مشکل اینجاست که ما طرز استفاده یا بهتر بگم کاتالوگ استفاده از تکنولوژی های امروزی رو بلد نیستیم..!
فقط بیاین ببینین که از موبایل چه استفاده هایی که نمی شود...
سبز باشین و مانا
با آرزوی بهترین ها
ارسال یک نظر