کوچه ای هست که قلب من آن را // از محلههای کودکی ام دزديده است
۱۳۸۸ دی ۱۶, چهارشنبه
17 دی . . .
هفدهم دی مصادف با روز آزادی زنان و سالروز در گذشت شادروان غلامرضا تختی میباشد. در گذشته نه چندان دور چون این دو اتفاق همزمان بودند برای همین با یک چشمی خندان اولی را جشن میگرفتیم و با چشم گریان دیگرمان, بسوگ هجرت زودبهنگام جهان پهلوان مینشستیم و از کشتی هایش و جوانمردی هایش و . . . سخن میگفتیم و یادش را گرامی میداشتیم ولی حالا 17 دی این دوران هر ساله با دو چشم گریان به ماتم از دست رفتن هر دونشسته و برای دومی شادی روح و برای اولی بازگشت دوباره اش را آرزو میکنیم !!!
حسین جون درود. عزیزم یاد تختی گرامی اما گریه برای چی؟؟؟؟؟؟!! حالا برای آزادی گرفته شده از بانوان میهنمون یه چیزی. اما برای شخصی که اگر فوت هم نمی شد(توسط خودکشی یا هر چیز دیگه) تا حالا مشخص نبود زنده می ماند یا که خیر؟ جای یه مقدار تعجب هست بنظر من. عزیزم فکر نمی کنی بهتر باشه ما برای نداشتن یه محل آبرومند و درست و حسابی برای مرقد ایشون و مسائل مفید تری مانند این گریه و زاری کنیم!! تا برای فوتش؟؟ امیدوارم این جسارت منو ببخشی چون بمن ربطی نداره که شما چه چیزی دوست می داری. اما واقعا تعجب می کنم از بعضی مسائل با اهمیت تری که فراموش می شود و بعضی موارد بی فایده و تکراری که هر سال آن را می بینم و تاسف می خورم. حسین جون در آخر امیدوارم یه روزی رو هم برای بزرگداشت شعور بانوان قرار بدن چون واقعا فقدان یه همچین چیزی رو دارم به عین می بینم. و باز هم تاسف می خورم. اردتمندو کوچیک شما سجاد
سالی که گذشت
-
سالی سرشار از تنش و مرگ و جنگ و حق کشی وگردنکشی. دیگر آدمی دلش نمی آید که
بگوید:« صد سال به این سالها» سال جدید شروع شد. سالی که آسمان آب زلالش را از
...
دو داستان
-
-----------
در آکادمی داستان و رمان گردون، حسین امیریعقوبی یکی از بهترینهای من است؛
یکی از امیدهام در ادبیات داستانی ایران، یکی از داستاننویسانی که در...
اینجا «تنهایی» عادلانه تقسیم میشود
-
باز به سرودن رسیده ام دفترکم! کوچه های ذهنم که حجمی از سرگذشت یک نسل بود
دیگر خالی شده اند دارم باور میکنم پاهایم نباید از کلیم خیالم بالاتر رود و
صدای قلب...
اندر احوالات شیخ بالد
-
مریدان شیخ بالد در وصف او چنین گفتند که در اصل از میسیونرهای مستفرنگ بود به
نام اسقف استپانوس که به نیت اشاعه کفر به ام القرا وارد شد که از قضا اربعین
بو...
چرا محمدي زاده را زياد مقصر نمي دانم !
-
يك هفته از رفتن محمد جواد محمدي زاده از سازمان محيط زيست مي گذرد. در اين يك
هفته به اين مي انديشيدم كه چرا آقاي محمدي زاده كه روز ورودش به سازمان با
اون اس...
تهران قدیم
-
تهران قدیم…. درود بر تو : من و فرندانم در تهران بدنیا آمدیم و شناسنامه
هایمان از تران صادر شده است تهران قدیم و
جدیدhttp://www.youtube.com/watch?v=bC...
۳ نظر:
سلام گرم
روحش شاد
کدام آزادی زنان
زنانی که حتی حق ندارند از آرزوها و دوست داشتنهای خود بنویسند وفریاد بزنند .
حسین جون درود. عزیزم یاد تختی گرامی اما گریه برای چی؟؟؟؟؟؟!!
حالا برای آزادی گرفته شده از بانوان میهنمون یه چیزی. اما برای شخصی که اگر فوت هم نمی شد(توسط خودکشی یا هر چیز دیگه) تا حالا مشخص نبود زنده می ماند یا که خیر؟ جای یه مقدار تعجب هست بنظر من. عزیزم فکر نمی کنی بهتر باشه ما برای نداشتن یه محل آبرومند و درست و حسابی برای مرقد ایشون و مسائل مفید تری مانند این گریه و زاری کنیم!! تا برای فوتش؟؟ امیدوارم این جسارت منو ببخشی چون بمن ربطی نداره که شما چه چیزی دوست می داری. اما واقعا تعجب می کنم از بعضی مسائل با اهمیت تری که فراموش می شود و بعضی موارد بی فایده و تکراری که هر سال آن را می بینم و تاسف می خورم.
حسین جون در آخر امیدوارم یه روزی رو هم برای بزرگداشت شعور بانوان قرار بدن چون واقعا فقدان یه همچین چیزی رو دارم به عین می بینم. و باز هم تاسف می خورم.
اردتمندو کوچیک شما سجاد
روحش شاد يادش هميشه گراميست و عزيز دلها.
ارسال یک نظر